یادداشت‌های یک تبعیدی تنها

با تولدم به این دنیا تبعید شدم و هرسال به جایی پست‌تر

یادداشت‌های یک تبعیدی تنها

با تولدم به این دنیا تبعید شدم و هرسال به جایی پست‌تر

دیگه از خستگیام خسته شدم

 

 

 

 

وقتی دلت خسته شد، دیگر خنده معنای خاصی ندارد

می خندی تا از دیگران غم آشیانه کرده در چشمانت را پنهان کنی

وقتی دلت خسته باشد، حتی اشک‌های شبانه آرامت نمی‌کنند

گریه می کنی چون به گریه کردن عادت کرده ای

وقتی دلت خسته شد، هیچ چیز آرامت نمی کند

به جز پرواز

نظرات 3 + ارسال نظر
چچچچچچچچ شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 15:34

پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است

پرواز را دوست دارم

المیرا ۱۹ ساله سه‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 21:12

سلام .
فقط همینو میتونم بگم معرکست آخه اینا حرفای دل منم هست! احساس منو حتی بهتر از خودم بیان کردی....

....

هدی چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:49 http://www.asai11blogfa . com

جالب بود اما غم انگیز به من هم سر بزن بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد