یادداشت‌های یک تبعیدی تنها

با تولدم به این دنیا تبعید شدم و هرسال به جایی پست‌تر

یادداشت‌های یک تبعیدی تنها

با تولدم به این دنیا تبعید شدم و هرسال به جایی پست‌تر

برف تابستانی

 

 

صدای خرد شدن پوره‌های برف را در زیر پای رهگذران می‌شنوم

 

سفیدی از من سیاهی از تو

نظرات 3 + ارسال نظر
گمشده دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 22:38 http://www.clergyman2006.blogfa.com

تو سرما باید سگ لزر بزنی و تو گرما تب کنی حالا اگه بخوای تو گرما سگ لرز بزنی خوب لج آدم در می یاد دیگه عزیز هر چی سر جای خودش

ب ه ا ر پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:46

این عکسه از قول برف بود نه؟ وگرنه سیاهی ردپا از عابرست و سپیدی از برف....معمولا پاکیها و زیباییها پایدار نمی مونن...به قول تو خرد می شن.....گفتم معمولا نه همیشه...من و تو باید سعی کنیم حفظ شن...زیبا بود...موفق باشی...

فاطمه یکشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 17:16 http://www.ghooghnoss.blogfa.com

من هم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد