دریا چه دل پاک و نجیبی دارد چندی است که حالت غریبی دارد
آن موج که سر به صخره ها می کوبد
با من چه شباهت عجیبی دارد
هر روز را که پشت سر میگذارم احساس میکنم نسیمی از درد همراه با ترکشهای غم به سویم پرتاب میشود.
سئوال نکنید زندیگی سخت است
ومن همچون بتی هستم که هر روز امکان خرد شدن دارد؛ باورش عجیب است ولی امروز سرمای عجیبی در وجودم پیچید که من را به یاد سالروز تولد یک تبعیدی انداخت
کسی که هرروز به جایی پست تر از گذشته تبعید شد