یادداشت‌های یک تبعیدی تنها

با تولدم به این دنیا تبعید شدم و هرسال به جایی پست‌تر

یادداشت‌های یک تبعیدی تنها

با تولدم به این دنیا تبعید شدم و هرسال به جایی پست‌تر

دلم برای خداتنگ است

 

 

خدایا باور داشته باش که دل تنگ از این رسم تلخ زمانه‌ای هستم که در آن انسانیت را برصلیب بی‌گناهیش به سوی چوبه دار هدایت می‌کنند

خدایابی‌پناه از تمام وسوسه و توطئه‌هایی هستم که هر روز سراغم را می‌خواند و توان مقابله با آن را ندارم

خدایا من عاشقی کهنه کار، خسته از زخم‌های احساس هستم که تنها در مسیر جاده تاریکی در حال ایستادن حرکت می کنم.

خدیا دلم برایت تنگ است باور کن که دیگر باوری برای ماندن ندارم و پرواز برای اوج گرفتن را تنها از تو طلب می‌کنم

خدایا من لیقات بودن در این دنیا را ندارم و این زندگی شایسته‌ام نیست

خدایا برای پرواز بالهایی می‌خوام تا‌که مرا به سوی خواب ابدی هدایت کند 

خدایا دل شکسته‌ام

دلشکسته از همه چیز و همه کس ...

خدایا در این هیاهوی تنهایی که پوچی با صدای دلنشینی هر روز فریادم می‌کند تنها به تو امید دارم که قبل از نابودی برای ابد مرا به خوابی شیرین مهمانم کنی.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
ب ه ا ر چهارشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 00:14

همه مون آخرش مهمون خداییم آرزو کن عجله نکن عجله در مردن سرگردانی به دنبال داره...خوابهایت شیرین آرام زیبا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد