از پشت شیشههای لک گرفته پنجره میبینم
ریزش مداوم پولکهای ابر را که به آن برف میگویند
هرپولک ذوق کودکی را فریاد میزند
که منو برف و خندههای پدر،
بهتر از بودن با هرچیزی است
بودن با برف، با برف، با عشق...