یادداشت‌های یک تبعیدی تنها

با تولدم به این دنیا تبعید شدم و هرسال به جایی پست‌تر

یادداشت‌های یک تبعیدی تنها

با تولدم به این دنیا تبعید شدم و هرسال به جایی پست‌تر

مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت

 

 هرکسی گمشده ای دارد و خدا گمشده‌ای داشت.

هر کسی دو تاست وخدا یکی بود.

و یکی چگونه می توانست باشد؟

هرکسی به اندازه‌ای که احساسش کنند هست،

و خداکسی که احساسش کند نداشت.

عظمت‌ها همواره در جستجوی چشمی است که آن را ببیند،

خوبی‌ها همواره نگران که آن را بفهمد.

و زیبایی همواره تشنه ی دلی است ک به او عشق ورزد.

دکتر علی شریعتی

نظرات 3 + ارسال نظر
نقش خیال پنج‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1386 ساعت 23:51

سلام.
و خدا کسی که احساسش کند نداشت
داغون شدم....

خداغریب نیست چون حداقل حسنی را داشت تا که او را احساس کند .

نرگس چهارشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 21:45

در آغاز هیچ نبود...کلمه بود...و آن کلمه خدا بود...
و کلمه،
بی زبانی که بخواندش،
و بی اندیشه ای که بداندش،
چگونه میتواند بود؟

و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود،
و با نبودن چگونه میتوان بودن؟
و خدا بود و با او عدم،
و عدم گوش نداشت...

و من نبودم و خدا بود و تنهائی و من

شهلا پنج‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 16:52 http://21mehr.com


درود بر هم میهن نیکم

خدا یکیست

ما شاید چند تا چند تا هم باشیم

ولی او ایزد یکتاست.

یکتاست پروردگار آسمان عشق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد