یادداشت‌های یک تبعیدی تنها

با تولدم به این دنیا تبعید شدم و هرسال به جایی پست‌تر

یادداشت‌های یک تبعیدی تنها

با تولدم به این دنیا تبعید شدم و هرسال به جایی پست‌تر

امسال هم تبعیدی ۲ فصل دارد

 

زمستان  + پائیز + تنهایی

 

سال برای همه 4 فصل دارد

اما من همیشه 2 فصل دیدم

پائیز و زمستان

حال در پائیزم از سردی هوا به خود می‌پیچم

 در این بند تاریک؛

چه رسد به روزی که سفیدی برف روشنائی سلول و همدم دوباره من شود

یائیز چه زود آمدی و چه تلخ قرار است جای خودت را به زمستان بدی

همانند یک زخم کهنه که هر بار با گردش تاریخ سرباز می‌کند و خون تازه از خود جاری می‌کند.

 

نظرات 2 + ارسال نظر
نقش خیال جمعه 13 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:42 http://kelkekhial.blogsky.com

من زودتر اومدم...اما دیر تر نظر دادم براتون...خواهش می‌کنم..دوست تبعیدی من...
راستی تمام مطلباتون هم خوندم...قشنگ اما غم انگیز

نقش خیال جمعه 13 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:45

بازم سلام...

بسان بوته‌ای غریب به عرصه وجود آمدم
در انتظار مبهمی تمام عمر را نفس نفس زدم
هزار کاروان گذشت
هزار رهگذر رسید
یکی مرا ندید
یکی مرا نچید...

ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد