یادداشت‌های یک تبعیدی تنها

با تولدم به این دنیا تبعید شدم و هرسال به جایی پست‌تر

یادداشت‌های یک تبعیدی تنها

با تولدم به این دنیا تبعید شدم و هرسال به جایی پست‌تر

انتظار یک تبعدی

 

برای یه تبعیدی چیزی بدتر از این نیست که به اون بگن باید سلام بدی بعد کسی جواب سلامشو نده.

تلختر از اون اینکه تمام راه‌های ارتباطی که اون تبعیدی داشت  مسدود بشه و تنها ملاقاتی اون تبعیدی ـ وکیل یا مشاور ـ  وعده ملاقات بده و ...

برای همین هست که دیشب تا صبح بازمزمه بارونی که هوای سلول من تبعیدی‌ رو حسابی عوض کرده بود با خودم حرف زدم و گفتم:

«سلام و میدانم باز هم بی‌پاسخ می‌ماند می‌دانم چراکه این تکرار مکررات است پاسخ سلامم همیشه در امواج سهمگین غرورت غرق شده دیر زمانیست خویشتن را به آب نمیزنم من فاتحه پاسخ سلامم را خوانده‌ام ...»

اینهارو می‌نویسم چون می‌‌دونم روزی دیر یا زود یادداشت‌های یک تبعیدی به دست قاضی می‌رسه، شاید خیلی دیر باشه و تو دادگاه دیگه به کار نیاد ولی همینکه

معلوم بشه تبعیدی در انتظار بود کافی هست ...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
فرشته دوشنبه 9 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:35

سلام خوبی فکر نمی‌کنم اسم وبلاگتو عوض کنی و یه عنوان با نشاط براش بذاری ولی من باز خاضعانه ازت خواهش می‌کنم اینقدر تلخ نباش و تلخ ننویس
چه زیباست، که با مهر، دل از کینه بشوییم.

ای کاش انقدر بی دلیل .....
وای کاش می‌شد کسی درس شست‌وشوی دل از کینه رو با «مهر» یاد می‌داد البته بعد از تجربه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد