وقتی بارون نیاد و تو یه چهار دیواری اسیر باشی
اگه هم بیاد نتونی صدای این تک دلخشویتو هم بشنوی
وعده آزادی چه معنی می ده ...
مدتها دور از نور و بارون ...
برای همنیه که میگم
من از این فاصلهی دور کمی میترسم
برو بگذار که با خاطرهها خوش باشم
در اتاقی که پراز سایهی تنهاییام است
گاهی از ریزش یک نور کمی میترسم
من از این فاصلهی دور کمی میترسم
د نیا ی ز ند و نی د یو ا ر ه
ز ند و نی از د یو ا ر بیز ا ر ه