یادداشت‌های یک تبعیدی تنها

با تولدم به این دنیا تبعید شدم و هرسال به جایی پست‌تر

یادداشت‌های یک تبعیدی تنها

با تولدم به این دنیا تبعید شدم و هرسال به جایی پست‌تر

من از این فاصله‌ی دور کمی می‌ترسم

 

 

 

وقتی بارون نیاد و تو یه چهار دیواری اسیر باشی

اگه هم بیاد  نتونی  صدای این تک دلخشویتو هم  بشنوی

وعده آزادی چه معنی می ده ...

مدت‌ها دور از نور و بارون ...

برای همنیه که می‌گم

من از این فاصله‌ی دور کمی می‌ترسم

برو بگذار که با خاطره‌ها خوش باشم

در اتاقی که پراز سایه‌ی تنهایی‌ام است

گاهی از ریزش یک نور کمی می‌ترسم

من از این فاصله‌ی دور کمی می‌ترسم

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مارال یکشنبه 8 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 16:19 http://maralii.blogsky.com

د نیا ی ز ند و نی د یو ا ر ه
ز ند و نی از د یو ا ر بیز ا ر ه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد